درباره سریال میر از ایست تاون؛ کارآگاه در بیرون؛ گرفتار در درون
به گزارش پی سی باران، ابراهیم عمران؛ مینی سریال میر از ایست تاون جدیدترین محصول شبکه اچ بی او داستان کارآگاهی است که خود درگیر مسائل زندگی شخصی است و از طرفی پیگیر قتلی محلی در شهری کوچک در استان پنسیلوانیاست. آنچه تماشای این اثر با بازی کیت وینسلت را مجذوب کننده تر می نماید، نشان دادن بی پیرایه فروپاشی نهاد خانواده به اعتقاد نویسنده و کارگردان آن است.

امریکایی که در این کار مشاهده می گردد و کارمطلعی به نام مر با نقش آفرینی باورپذیر، آن را، متجلی می نماید؛ بار دیگر نشان می دهد سریال یا فیلم تا چه حد می تواند کژتابی های اجتماع را دست کم پوشش دهد و صرفا در پی آن باشد که از صدر تا ذیل خانواده ای می تواند با یک تصمیم اشتباه از هم متلاشی گردد.
نکته معمایی و درام این مینی سریال، درگیر کردن چند خانواده بابت قتل دختری است که بسان دانه های تسبیح، هر لحظه بیم آن می رود که مظنون اصلی باشند و تا چند پلان و سکانس آخر، کمتر فردی می تواند حدس بزند که گناهکار واقعی کیست.
پلیسی که درگیر و دار خودکشی فرزندش است و از سویی طلاق گرفته و نوه اش هم با او زندگی می نماید؛ سعی دارد با پیگیری قتل کمی از مسائل خانوادگی اش، خود خواسته دور بماند و حتی از همجنس گرایی دخترش، با علم اینکه تا حدودی بدان مطلع است؛ دم بر نیاورد و از نصیحت به او طفره رود. چه که دیگر طاقت کشش همه این بحران ها را با هم ندارد و بدین سبب با احتیاط رابطه ای عاشقانه با نویسنده ای؛ مامن تنهایی اش می گردد.
هر چند در این کار هم، آن حس و انتظاری که از او می رود را نشان نمی دهد. کیت وینسلت زنی میانسال نشان داده می گردد که موید و نماد زنانی در این سن و سال در جامعه (خانواده) امریکایی هستند. زنانی که حتی با وجود متاهل یا مطلقه بودن؛ جهانیی متفاوت را از سر می گذرانند و باکی ندارند در مراسم عروسی شوهر سابق شان هم شرکت نمایند.
نماد های فرهنگی ای که در این مینی سریال هفت قسمتی ارایه می گردد با جسارت زیادی، صدای آنانی می تواند در اجتماع آزاد ینگه جهان باشد که کمی متفاوت می اندیشند و با اهرم سریال و فیلم قصد آن دارند نهیبی به کارگزاران اجتماعی و دولتمردان آن کشور وارد کند. باری به هر جهت بودن و سر در لحظه های خوش آنی فرو بردن؛ شاید برای مخاطبان غیرامریکایی، آرزویی غایی باشد ولی با کمی تعمق می توان دریافت جامعه کنونی ایالات متحده، از این سقوط اخلاقی بیزار شده است.
دست کم در این اثر خانواده ای را نمی بینیم درگیر اعتیاد، خودکشی، تن فروشی، دزدی و مسائلی از این دست نباشد و از هر طرف که نگاه گردد چند خانوار می تواند الگویی تمام عیار از اجتماع متناقص امریکا باشد. آنچه می ماند برای مخاطب ایرانی جدا از ساختار خوب و درست قصه و مسائل تکنیکال اثر؛ آب نبستن بی جهت داستان است که تا بیست یا سی قسمت ادامه نمی یابد.
کرداری که در این جغرافیا و با کمی دقت می توان نمونه های زیادی از این زخم های کاری که می خواهند به هر دلیلی زنده باشند از باب سریال سازی مشاهده کرد در این روزها. نکته دیگری که می تواند توجه برانگیز باشد که البته در سریال سازی های امریکا، اظهر من الشمس است این گزاره و امر بعیدی نیست؛ اجازه دادن و در حقیت قائل بودن به نشان دادن کاستی هاست که در این رهگذر حتی یک مینی سریال هم می تواند برای مسوولان اجتماعی تلنگری باشد در برابر نارسایی های اجتماعی.
انتها این سریال نشان می دهد که چرا کارمطلع تا پلان آخر متقاعد نشد قاتل فردی است که دستگیر شده و با کمی چاشنی شانس و مسوولیت پذیری شهروندان به گره اصلی قصه دست یافت. گره ای که توانست نوجوان دیگری را دست کم از ادامه راستا نادرستش، باز دارد تا سرنوشت پسر کارمطلع تکرار نگردد در آینده ای نزدیک برای او. داستانی که می تواند برای هفت ساعت، مخاطب را نگهدارد و از سویی تلنگری کوچک به آنان وارد نماید که حفظ و نگهداری نهاد خانواده چه در امریکا یا هر نقطه ای در گیتی می تواند با کمی لغزش فکر، از هم بپاشد...
منبع: روزنامه اعتماد
منبع: فرارو