فیلسوف سرعت و شتاب!
به گزارش پی سی باران، خبرنگاران ترجمه کامران برادران: نوشتن درباره پل ویریلیو البته کار چندان آسانی نیست، از جمله به این خاطر که کمتر اثری از او به فارسی ترجمه شده است (بمب اطلاعات، پرده صحرا و هنر ترس تنها آثاری هستند که از ویریلیو به فارسی ترجمه و منتشر شده اند). این البته خود سبب می گردد برآورد درباره این فیلسوف فرانسوی بسیار ساده باشد، چراکه رمز و رازی غریب حول این نظریه پرداز سخت خوان شکل گرفته است. سیلور لوترینژه زمانی درباره ویریلیو نوشت که او یکی از مهم ترین فلاسفه فناوری از زمان مارتین هایدگر بوده است. آنچه در پی می آید، یادداشتی است به قلم مک کنزی وارک که به بهانه سالگرد درگذشت ویریلیو منتشر شد و اکنون به بهانه سالگرد تولد وی ترجمه شده است.

ویریلیو که 10 سپتامبر 2018 در 86 سالگی درگذشت، شهرت خود را در دنیا انگلیسی زبان مدیون کتابی است که با اغماض می توان او را نویسنده اش دانست؛ جنگ ناب، کتابی که در سال 1986 منتشر شد و مبتنی بر مصاحبه هایی بود که با سیلور لوترینگر، فیلسوف و بنیانگذار انتشارات سایموتکس، انجام شده بود. این کتاب همچو بمب در میان خوانندگان صدا کرد و از همان شروع توانست دو موضوع محبوب ویریلیو را برجسته کند: جنگ و سرعت.
عشق شروعین ویریلیو معماری بود. اما معماری در دوران جنگ تمام عیار به چه معناست؟ برای قرن های متمادی، شهرهای اروپایی در برابر تیرها و باروها و دیوارها از خود دفاع نموده بود، اما این شهرها تاب مقاومت در برابر توپخانه مدرن و بمباران هوایی را نداشتند. تعادل میان جنگ و شهر در عصر مدرن به شکلی بنیادین دستخوش تغییر شد. بردار از موقعیت پیشی می گیرد.
این موضوعی بود تلخ و شیرین برای نخستین کتاب مهم ویریلیو، باستان شناسی استحکامات، که از میان موضوع های بسیار یکه پوشش داد می توان به موشکافی درباره استحکامات دفاعی اشاره نمود، استحکاماتی که نتوانست حمله متحدین به سواحل و انتها جنگ را دفع کند.
اما همان طور که ویریلیو خاطرنشان نموده، جنگ واقعا انتها نمی یابد بلکه شتاب می گیرد و بیش از پیش به شکل نابش نزدیک می گردد. در دورانی که شیفته سیاست همه چیز است، ویریلیو در عوض به جنگ فکر می کرد. مدرنیته جنگی است علیه مقیاس های روزافزون: توسعه از تاکتیک به استراتژیک و لوجستیک. پیروز جنگ دنیای دوم نه صرفا ژنرال ها بلکه سرسکان داران بودند، کسانی که عظیم ترین جریان قایق ها و گلوله ها و بدن ها را به سمت جلو حفظ کردند.
مدرنیته همچنین جنگی است علیه انواع گوناگون بوم. جنگ نه تنها در هوا (air) بلکه در امواج رادیو و تلویزیونی (airwave) نیز روی داد. دنیای مدرن شرط جنگ تعمیم یافته اطلاعاتی است. معماری نه تنها در برابر بمب ها آسیب پذیر است، بلکه در برابر اطلاعات نیز بی دفاع است، اطلاعاتی که از میان در و دیوار خانه هایمان می گذرد و فضا و زمانی را که در آن خیال پردازی نموده می زیم مجددا سازماندهی می نماید.
جنگ اطلاعاتی، قدرت معماری و ارتباطات را وارونه کرد. خانه یا شهر اکنون در معرض جریانات آن واقع شده است. عواقبش نیز ممکن است بس ژرف باشد. بردارهای ارتباطات، ژئوپولتیک کاملا جدیدی را ایجاد می نمایند، نه در سرزمین ها و مرزها بلکه در ارتباطات و زیرساخت های محاسباتی. در اواخر قرن بیستم، ویریلیو شاهد نزا ع هایی بود که اکنون تجربه شان می کنیم، این که هکرهای بی نام نیروگاه ها را از راه دور خاموش نموده و خلبان های پهپادها در پایگاه های نوادا روبات های هوابرد قاتل را به آن سوی دنیا می فرستند.
لحنی که ویریلیو با آن از چنین چیزهایی می نویسد تعادلی ماهرانه است میان مالیخولیا و شیفتگی. بازگشتی در کار نیست. دنیا کهن، کند و محلی از میان رفته است. ویریلیو به بهترین شکل کوشید تا از سبک کلیشه ای دو نوع از نویسندگان که درباره فناوری قلم می زنند پرهیز کند: کسانی که نوستالژی دنیای قدیمی را دارند و کسانی که شیفه هر چیز جدیدی هستند. او سبکی را اختیار کرد که سبب می گردد نویسندگان مدروز فعلی که درباره این مسائل می نویسند، زاید و بی فایده به نظر آیند. یک نمونه جالب توجه در این زمینه اثر مشهور دیگری از او با نام عنصر ناشناخته است که در آن ما را به اندیشیدن درباره این دعوت می نماید که چگونه هر فناوری جدید با خود انوع نوین و بدیع حادثه را نیز می آورد.
ویریلیو اخلاق گرا نبود. او آنالیز می کرد، حدس می کرد و مفاهیم را شکل می داد تا حین پرواز شرایط را برایمان توضیح دهد. او خوش بین هم نبود. سرعت فنی از پیش بر دوران ژرف نگرانه سیاست فائق آمده بود. به گفته او، این عصری است نه مرتبط با دموکراسی بلکه برآمده از دروموکراسی [که شاید بتوان سرعت سالاری را معادل آن دانست] است، سلطه سرعت. ویریلیو اما درباره تاکتیک ها درون و علیه دنیا رو به شتاب اندیشه بسیار کرد. خط کلی ترفندهایی که وی ازشان حمایت می کرد بر زمان و امکان ایجاد وقفه در زمان در حال شتاب متمرکز بود. یک شهر شبکه ای از زمان های تند و سریع است، اما چه بسا گاه بتوان شرایط جدیدی از سکون ایجاد کرد.
این که دید کلی حدس هایش در زمانه ما چنین به اثبات رسیده است، مایه مسرت و خوشحالی ویریلیو نمی شد. او یکی از نویسندگان ویژه (و به نوعی نفرین شده) است که درباره چیزهایی محق بود که واقعا نمی خواهیم راجب شان بدانیم.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران