چگونه کنترل احساسات خود را به دست بگیریم؟ - پی سی باران

احساسات و هیجانات بخشی از وجود ما هستندکه بدون آنها شور و نشاطی در زندگی وجود نخواهد داشت. انسان ها در طول زندگی احساساتمختلفی را تجربه می نمایند. بعضی از این احساسات مانند عشق و شادی خوشایند و بعضی دیگرمانند ترس و خشم ناخوشایند هستند. گریز از احساسات ناخوشایند غیر ممکن است اماآدمی می تواند با آموختن مهارت کنترل احساسات، اثرات تجربه احساسات و هیجاناتناخوشایند را کاهش دهد.

تعریف کنترل احساسات و هیجانات

کنترل هیجانات و احساسات یعنی ابراز احساساتبدون آسیب رساندن به خود و دیگران. کنترل احساسات به معنی نادیده دریافت آنها نیست بلکهبه معنی تشخیص، درک صحیح و به کارگیری احساسات در مواقع مناسب و به گونه ای مناسب است.

زمانی که بتوانیم احساسات خود را به درستیبه دیگران منتقل کنیم و برداشت صحیحی از احساسات و هیجانات دیگران داشته باشیم می توانیمرابطه صمیمانه با دیگران برقرار کنیم.اغلب تعارضات و مشاجراتو نگرانی ها و... بین افراد، ناشی از واکنش های عاطفی است. به عبارت دیگر، عواطف وکنترل آن در چگونگی روابط شما با دیگران در حال وآینده تاثیر گذار وتعیین نماینده خواهدبود. همچنین یادگیری توانایی کنترل احساسات موجب استقلالو بالا بردن قدرت تصمیم گیری در افراد می گردد.

مراحل کنترل کردن احساسات

قدم اول در کنترل احساسات: شناخت باورهایمخرب

باورهای مخرب می تواند موجب ایجاداحساسات نامطلوب شده و توانایی ما را در کنترل هیجان کاهش دهد. بعضی از باورهایمخرب و نادرست عبارتند از:

1. همه باید مرا دوست داشته باشند و تاییدنمایند.
2. من باید در تمامی جنبه های زندگی بی نقصباشم.
3. انسان ها یا خوبند یا بد.
4. من آدم بدشانسی هستم و تقدیرم اینگونهاست.
5. نگران بودن در خصوص موقعیتی ترسناک ازمن محافظت می نماید.
6. اینکه شرایط دقیقا باب میل من پیش نمی رود،برایم قابل تحمل نیست.
7. تنها زمانی شاد خواهم بود که درزندگی به نتیجه دلخواهم برسم.

8. زندگی وقتی لذت بخش است که ساده باشد وسختی در آن نباشد.

قدم دوم در کنترل احساسات: شناخت دلایلباورها و احساسات مخرب

1- تفکر همه یا هیچ؛ هرچیزی یا خوب است یابد و نقطه میانی وجود ندارد.

2- ایجاد فیلتر ذهنی؛ نگاه کردن به تمام جنبه های زندگی از پشت یک فیلتر منفی ذهنی.

3- نادیده دریافت نظرات مثبت؛ اگر شخصی چیز خوبی در خصوص شما بگوید، آن را به حساب نمی آورید اما نظراتمنفی شما را افسرده می نماید.

4- تصور توانایی پیش بینی آینده؛ از قبل می پندارید همه چیز قرار است بد پیش برود و بهتر است خودتان رابرای بدترین اتفاقات ممکن آماده کنید!

5-بزرگنمایی یا کوچکنمایی قضایا؛ پیروزیت هایدیگران و شکست های خود را بزرگتر از آنچه که هست می بینید.

6- استدلال احساسی؛ احساسات منفی را لزومابازتابی از واقعیت دانستن: من اینگونه احساس می کنم، پس حتما باید درست باشد.

7- به کار بردن عبارات ملزم نماینده؛ با به کار بردن عباراتی مانند من باید، من مجبورم،من حتما، من نباید و... خود را تحت فشار می گذارید. استفادهاز این عبارات در خصوص دیگران نیز منجر به احساس خشم، ناامیدی و رنجش می گردد.

8- برچسب زدن؛ برای مثال به خود برچسبی مانند من بدشانس هستم می زنید وآن را به تمام موقعیت ها تعمیم می دهید.

قدم سوم: کنترل احساسات

1-احساسات خود را بشناسید و بپذیرید

دانشمندان احساسات بشر را به چندین بخشپایه و معین تقسیم نموده اند: لذت، رضایت، ترس، تعجب، غم، تنفر، خشم و امید. دیگر احساساتمی توانند نتیجه همین احساسات پایه باشند. برای مثال احساس حسادت نتیجه احساس ترس است.ترس از اینکه ممکن است شما به خوبی دیگری نباشید و ترس از اینکه پس زده شوید و تنهابمانید.احساسات خود را قبول کنید و آگاهانه براحساس خود مسلط شوید وبدان بیندیشید، تا بتوانید آنرا بخوبی تجزیه وتحلیل کنید.

2-درک کنید که برای بروز هر احساس، دلیل و باور معینی وجود دارد.

بسیاری از اوقات ما در سطح ناخودآگاهتحت تاثیر احساسات هستیم اما با شناخت احساسات در سطح خودآگاه بهتر قادرخواهیم بود که آنها را کنترل کنیم. در طول روز احساسات خود را با ذکر جزئیات در یکدفتر ثبت کنید و باور مخرب پشت آن را بیابید و آن را تعدیل کنید.

3-معین کنید که هنگام بروز یک احساس چه چیزی در ذهن شما در جریان بوده است.

در صورت بروز هرگونه احساسی در وجود خودببینید به چه چیزی فکر می کردید تا جایی که بتوانید علت اصلی احساس به وجود آمده راپیدا کنید. برای مثال رئیس شما هنگام نهار با شما تماس چشمی برقرار ننموده است و بدوناینکه خودتان از آن آگاه باشید، این فکر از پس ذهن شما گذشته است که شاید قصددارد من را اخراج کند و همه این ها باعث ایجاد احساسات متفاوتی مانند ترس، اضطرابو نا امنی شده است.

4-تمام شواهد موجود که به نوعی نظر و عقیده منجر به یک احساس را تایید یاتکذیب می نمایند در جایی بنویسید.

چه شواهدی برای تایید نظر خود در اختیاردارید؟ آیا رئیس شما پیش از این همواره با شما خوش و بش می نموده است و به یک باره ازشما روی برگردانده است؟ یا شاید هیچگاه به شما توجه ننموده است و تنها به این دلیل کهبا دیگر همکاران گرم گرفته است شما احساس خطر می کنید! آیا کار خطایی از شما سر زدهاست که او از آن آگاه شده و میخواهد شما را اخراج کند؟

5-موضوع را از جنبه های دیگری که با منطق نیز همخوانی داشته باشد، موردبررسی قرار دهید.

شواهد دیگری را مورد توجه قرار دهید کهاز آنها می توان نتیجه گرفت نظر پیشین شما نمی تواند درست باشد. برای مثال ممکن استهیچ کسی با تخصص مشابه شما در کل سازمان وجود نداشته باشد و جایگزین کردن فرد جدیدیبه جای شما برای کل مجموعه هزینه بر خواهد بود. بنابرین احتمال اخراج شما بسیار دوراز ذهن به نظر می رسد و این موضوع می تواند باعث آرامش شما گردد وگرنه در هر صورت بهتراست گام بعدی را دنبال کنید.

6-گزینه های پیش رو را در نظر بگیرید.

حالا که به احساس خود و دلیل ایجاد آن پیبرده اید بهتر است به راه های پیش رو فکر کنید. دلایل منطقی برای انجام تصمیمات (آگاهانه)عبارتند از:

• اینکه می خواهید دقیقا چه کسی باشید؟ چهاصول و ارزش هایی را برای خود تعریف می کنید؟ این همان نقطه ای است که اعتقادات مذهبیو فرهنگی برای بسیاری نقش عمده را بازی می نمایند.
• انجام چه کاری بیش از همه منطقی به نظر می رسد؟ برایمثال اگر در خیابان شخص بی فرهنگ و چاقو به دست حق شما را پایمال کند چه می کنید؟ آیااصول شما به شما گوشزد می نماید که صلح طلب باشید یا اینکه از حق و حیثیت خود دفاع کنید؟منطق چه حکم می نماید؟ آیا شرط عقل این است که زندگی خود را بی فایده به خطر نیندازید ودر صورت امکان مشکل را با روش های قانونی حل کنید؟

مدیریت احساسات و هیجانات سلامت جسمی وروحی را برای افراد در پی دارد بعضی از افراد به خاطر عدم آشنایی با راهکارهای کنترلاحساسات و هیجانات برخورد با مسائل یا مسائل را نادیده می گیرند و یا بطور عجولانهواکنش نشان می دهند که نتیجه جز پشیمانی ندارد. دانستن شیوه مدیریت و کنترل احساساتناخوشایند مثل خشم، افسردگی و اضطراب به انسان در داشتن زندگی پیروز یاری می نماید و بهاو فرصت بیشتری برای رشد شخصی می دهد.

گردآوری: مجله اینترنتی خبرنگاران